خاطره عصای موسی
اواخر سال ۱۳۶۶ بود که با شیخ اکبر در جبهههای غرب آشنا شدم. روحانی خوش مشرب و شوخ طبعی که بهمراه خود چوب نسبتاً بلندی به ارتفاع حدود یک و نیم متر را به همراه داشت. میگفتیم حاج آقا این چوب چیست؟ میگفت عصای موسی است. با همین چوب سر شوخی و مزاح با رزمندگان را باز میکرد. طوری که هر وقت حاج آقا میرسید خط سنگرها دوست داشتند حاج آقا در سنگر آنها مستقر شود.